مقدمه:
آب مایه حیات است و به گفته خداوند:(و من جعلنا من ماء کل شئ حی.)(و هر چیزی را از آب زنده کردیم)و این نعمت الهی غیر قابل جایگزین و از جمله انفال متعلق به همه ساکنین یک سرزمین بوده و دسترسی به آب به خصوص برای شرب و بهداشت حق همه انسانهاست.
روند رو به تزاید جمعیت و گسترش شهر نشینی نیاز مند تامین آّب شرب و بهداشت جامعه,امنیت غذایی,محیط زیست افراد,تامین آب کشاورزی وصنعت که به عنوان ارکان حیات انسانهاست, میباشد.لذا به دلیل محدود و ثابت بودن مقدار آب تجدید شونده,رقابت بین مصرف کنندگان آب شرب,کشاورزی و صنعتی از یک سو و رقابت در سطح حوضه های آبریز از سوی دیگر در آینده می تواند تشدید شود و یا چلشهای جدیدی را موجب شود.از طرفی آلودگی آب گسترش یافته و در دوره های خشکسالی و توزیع نا همگون نزولات آسمانی در سر زمین و آثار تخریبی آبهای جاری ناشی از سیلابها شرایطی را به وجود آورده است که اگر منابع آب مدیریت نشود و کیفیت و کمیت آنها مورد توجه قرار نگیرد ممکن است تنشهای غیر قابل پیش بینی را برای کشورها به وجود آید.
درسطح منطقه ای نیزدرخاورمیانه آب به عاملی برای جبهه گیری بین تعدادی ازکشورها علیه یکدیگر مبدل شده است.بر خلاف نفت و کالاهای دیگر آب را نمی توان در حجم زیاد از جایی به جای دیگر انتقال داد و لذا مصرف آن فقط به منابع محلی محدود است در این صورت باید بپذیریم که اکثر مناطق کشور با کم آبی مواجه می باشد.به طوری که کمبود آب در بعضی مناطق کشورامنیت و سلامت اقتصادی را به مخاطره خواهدافکند.به خصوص این که تغییرات اقلیم و اثر گازهای گلخانه ای الگوی بارندگی را تغییر داده و در آینده نیز مسئله حادتر از وضعیت کنونی خواهد شد.
زیرا سابقه بارندگی ها در چند سال گذشته اگر ناشی از تغییر اقلیم باشد نشان می دهد که شرایط نا مطلوب است,لذا برای جلوگیری از این بحران قدم اول ایجاد فرهنگ صحیح و منطقی مصرف آب و ارتقای آن از طریق تدوین مصرف بهینه آب برنامه ریزی و اجرای طرحهای مدیریت مصرف آب در کشاورزی و اصلاح تعرفه ها برای مشترکین پر مصرف و اعمال طرحهای تشویقی نظیر سوبسیتهای صحیح در جهت توسعه طرحهای آبیاری مدرن است.
1-تدوین صحیح مصرف بهینه آب
نگاهی حکومتی و فرا گیر به جمعیت یک کشور اگر فعالیت در زمینه منابع و با دیدگاه مملکتی و ملی و تامین منافع کل کشور انجام شود می تواند برنامه ریزی صحیح بهره برداری از منابع خدا دادی را تکلیف و ترسیم کند. آب مانند نفت از منابع ملی است و به نقطه خاصی تعلق ندارد و باید در قالب برنامه ریزی های حکومتی و ملی تخصیص یابد.این بدان معناست که پس از تامین نیازهای شرب و بهداشتی که بدون توجه به مسایل اقتصادی آن اجتناب نا پذیر است آب را باید با مصرف هزینه حداقل به نقاط مستعدی که بیشترین و بهترین استعداد را برای تولید ملی نسبت به سایر نقاط در اختیار دارند منتقل نموده و در آمدهای آن را از طریق خزانه دولت صرف هزینه های ملی و آبادانی کشور نمود.
در واقع این برنامه و تخصیص در قالب یک بهینه سازی انجام می پذیرد.برای مثال هدف ملی در راستای خود کفایی و بی نیازی از واردات گندم و سایر تولیدات کشاورزی است.برای تولید یک تن گندم و در جایی که منابع آب و خاک فراهم و مناسب باشد مسلما هزینه کمتری صرف خواهد شد تا انتقال آن به نقطه ای دور دست و کشت زمینهای نا مرغوب تر.بنا بر این تامین گندم مورد نیاز مردم که امری حکومتی است باید در قالب برنامه ریزی های حکومتی قرار گیرد و توزیع آب منابع مختلف نیز بر همین اساس صورت گیرد.
شکی نیست که توسعه و اجرای طرحهای آبی از نظر بالابردن استاندارد و سطح زندگی مردم الزامی است و اگر بخواهیم به مردم کمک شود می بایست توسعه برنامه های آبی صورت گیرد؛اما این کار بدون تخلیه ابهای زیر زمینی,خشک شدن رود خانه ها و یا از بین رفتن جنگلها به آسانی حاصل نخواهد شد.از منابع آبی نمی توان استفاده بهینه کرد مگر آنکه سه اصل عمده یعنی کارآیی مصرف آب ,عدالت در توزیع آب و حفظ تعادل بوم شناختی و زیست محیطی رعایت شده باشد.
شواهد بسیاری نشان میدهد که توزیع آب در کشور ما عادلانه نیست و این روند نمی تواند برای همیشه دوام داشته باشد.باید بپذیریم که در کویر زندگی می کنیم و لذا می بایست آب را جور دیگر دید و قبل از آن که هر روز با بحران جدیدی از آب رو به رو شویم لازم است مصرف آب را از درون دگرگون
کرد.اگر آب را با کار آیی بالا مصرف کنیم بدون قطع نیاز شهری می توان نیاز دیگر شهروندان را بر آورده ساخت.با استفاده از روشهای کار آمد می توان از مصرف آب در بخش کشاورزی 10 تا 15 در صد,در صنایع 40 تا 90 درصد و در شهر ها تا 30 در صد کاست.یا حد اقل طوری برنامه ریزی کرد که با مصرف همین مقدار آب محصول بیشتری برداشت و یا افراد بیشتری را سیراب کرد.
فناوری جدید و به کار بستن روشهای جدید می تواند ما را در هدف همین تامین آب کافی یاری کند اما نخواهد توانست تا بی نهایت همراه باشد.به خصوص د رشرایط کشور ما که رشد جمعیت در آن زیاد است تنها صرفه جویی در مصرف آب نمی تواند کار ساز باشد بلکه باید نرخ رشد جمعیت را نیز کاهش داد و چه بسا ممکن است تنها راه مقابله با کم آبی کاهش جمعیت باشد.باید قبول کنیم که درمورد آب چه در کشور ما چه در سطح جهان دوران جدیدی شروع شده است.
موضوع فقط تخلیه منابع زیر زمینی و امثال آن نیست بلکه مشکلات اقتصادی,سیاسی,امنیتی و زیست محیطی در پیش است.لیکن زمان آن فرا رسیده که در دیدگاه ها و ارتباط خود با آب,زمین و محیط زندگی تغییر اساسی دهیم.بنا براین تدوین سیاستها و راه بردهای مربوط به آب از اهمیت بیشتری نسبت به گذشته بر خوردار می گردد و یکی از مسایل امنیت ملی و عنصری اساسی در ساختار و رفتار سیاست خارجی و عامل مهمی در استقرار جمعیت و فعالیت به شمار می رود.
2-برنامه ریزی و اجرا ی طرحهای مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی
قبل از برنا مه ریزی و اجرای طرحها"مصارف آب در کشور"را بررسی میکنیم. در حال حاضر مصارف آبی در کشور جمعا حدود 5/84میلیارد متر مکعب تخمین زده می شود که 47 درد آن از آبهای سطحی و 53درصد دیگر آن از منابع زیر زمینی تامین میگردد.در این میان توزیع مصرف آب در بخشهای مختلف به صورت زیر است:
1-بخش کشاورزی 93 درصد
2-بخش صنعت 1 درصد
3-بخش شرب شهری 4 درصد
4- بخش شرب روستایی 1 درصد
5-سایر مصارف 1درصد
جمع=%100
آبریزدریاچه نمک بزرگترین مصرف کننده آب کشور است.از مجموع جریانهای سطحی در کشور کمتر از 6 در صد به مصارف شرب و صنعت و خدمات عمومی می رسد و بالغ بر 94 درصد آن با کارآیی نسبتا کم در کشاورزی مورد مصرف قرار میگیرد.تقریبا تمام جریان پایه رود خانه ها از طریق بندها و انهار سنتی و یا پمپاژ فصلی به مصرف کشاورزی می رسد.مدیریت تقسیم و توزیع ونظارت این بخش از آبهای سطحی با مدیریت مصرف ارتباط نداشته و فقط در حد وصول حقابه مورد عمل قرار می گیرد.
آن قسمت از اراضی کشاورزی که در آبخور این سدها قرار داردمعادل 1460 هزار هکتار می باشد که از این مقدار تاکنون شبکه های آبیاری اصلی 1و2 در سطح 2/1278 هزار هکتار اجرا گردیده است.ولی شبکه های توزیع 3و4 برای رساندن آب به مصرف کننده فقط در سطح 487 هزار هکتار به اجرا در آمده است.به همین دلایل است که گفته شده کارآیی آب در این قسمت اندک بوده و تارسیدن به اهداف اصلی از احداث سدها و استفاده بهینه از آب در بخش کشاورزی فاصله زیادی وجود دارد.از نظر استفاده از آبهای زیر زمینی ونتایج بیلان این منابع عدم توازن در اکثر آبخوان های کشور مشاهده می شود.بررسی داده ها در سالهای اخیر نشان می دهد که:
الف-به دلیل برداشت اضافی از ذخایر ثابت آبخوان ها توسط 115 هزار حلقه چاه جدید در 168 دشت کشور که 73درصد کل برداشت آبخوان ها را به خود اختصاص میدهند افت سطح آبهای زیرزمینی بیش از یک متر در سال است.این وضعیت از نظر اقتصادی و سرمایه گذاری موجب افزایش هزینه های تولید آب و کاهش کیفیت آب در بخش کشاورزی شده ودر نهایت بهره دهی آب کاهش می یابد.
ب-تغذیه آبهای زیر زمینی نه تنها به دلیل مشکلات مدیریتی بلکه به دلیل تخلخل لایه های آبدار در اثر برداشت آب و متراکم شدن لایه ها مرتب در حال تقلیل است.بنابر این نباید انتظار داشت که به همان میزان تخلیه بتوانیم در سالهای پر آب تغذیه آبخوان ها را صورت دهیم.
ج-برداشت اضافه آب باعث افت سطح ایستایی ودر نتیجه خشک شدن اکثر قناتهای کشور شده است که احیای آنها عملا نا ممکن است.
د-اضافه برداشت آبهای زیر زمینی باعث پیشروی جبهه آبها ی شور و در نتیجه زوال آبهای زیر زمینی گردیده است.
ه-در استفاده از آب مدیریت یکپارچه بین مصرف کنندگان از نظر مشارکت های مردمی بر قرار نبوده و این امر باعث شده است که تلفات آب در انهار کوچک افزایش یابد.
و-مشکلات و مسایل اداری و قانونی از تجهیز و برقی کردی چاه ها و افزایش راندمان در استخراج آب از این منابع شده است و لذا هزینه استخراج آب متناسب با مقدار آب حاصله از منابع زیر زمینی نیست.
ز-بین مدیریت آبهای زیر زمینی و مدیریت آبخیزها هیچ گونه ارتباط مدیریتی وجود نداشته و پروژه های برداشت آب فاقد همبستگی و انسجام است که این امر باعث بحرانهای شدیدی در وضعیت فعلی آبهای زیر زمینی شده است.
*عوامل تهدید کننده آبهای زیر زمینی:
الف-پایین بودن کار آیی مصرف آب
ب-برداشت بیش از اندازه از لایه های آبدار زیر زمینی
ج-کاهش کیفیت از آبها
د-افزایش آب در بخش های صنعت وشهری
ه-مهار نبودن کامل آبهای سطحی
در مورد حل مشکل آب نیز از 50 سال گذشته تا کنون بسیاری از طرح های بزرگ برای سد سازی در ایران انجام گردیده یا در حال انجام است تا امکان آبیاری برای کشاورزی با آب کافی صورت گیرد و بدین سیله انرزی برق از آب و همچنین آب آبیاری برای شرب و کشاورزی تولید گردد.مسئله استفاده غیر منطقی از منابع اب در کشاورزی ایران یک حقیقت مسلم و انکار ناپذیر است که صورتهای گوناگون می یابد که در راس آن استفاده غیر بهینه و در پاره ای موارد مخرب از منابع تجهیز شده موجود است.وضعیت فرسایش خاک در کشور 5/1 تا 2 میلیارد متر مکعب آب از طریق ایجاد سدهای کوچک مزرعه ای خاکی و نه سدهای بزرگ باید مورد توجه قرار گیرد زیرا این گونه سدها از نظر بازدهی اقتصادی تر هستند.
از مشکلات دیگر بخش کشاورزی ایران سنتی بودن روشها تولید است که قسمت عمده آن نیز به دلیل قلت سطح دانش فنی کشاورزی است.لذا بخش آموزش ترویج و تحقیقات کشاورزی بیش از پیش باید به این مسئله رسیدگی کرده و فعالتر نقش خود را ایفا نماید زیرا تنها راه امکان کشاورزی سنتی به تجاری اقتصادی تنها از طریق استفاده تکنولوژی نوین(فن آوری زیستی و شیمی) در بخش گسترش ایستگاه های آموزشی و ترویج و تحقیقات در سطح مناطق روستایی کشور می باشد.زیرا بهره برداری بهینه از منابع آب خاک و نیروی انسانی و تکنولوژی در بخش کشاورزی زمانی میسر است که واحد های بهره برداری آموزش کافی دیده باشند و در ضمن این واحد ها در حد و اندازه مناسب و مطلوب باشد لذا قبل از طراحی هر گونه نظام بهره برداری از اراضی کشور باید تدابیر لازم در جهت همکاری کشاورزان در بین خود به وسیله کم رنگ کدرن انگیزه مالکیت زمین وفراهم سازی زمینه پذیرش کار تولید تعاونی صورت پذیرد.
دیگر این که با توجه به افزایش جمعیت وضعیت عرضه و تقاضای جهانی غذا بدون شک بحرانی خواهد شد ضروری است که سیاست گذاران کشاورزی ورفع موانع این مهم برای توسعه شبکه آبیاری و زهکشی اقدامات اساسی انجام دهند.در خاتمه در دراز مدت توصیه های زیر برای برنامه ریزی و اجرای طرح های مدیریت مصرف آب در بخش کشاورزی پیشنهاد میگردد:
الف-توسعه شیوه های جدید آبیاری قطره ای و بارانی در راستای استفاده از منابع موجود آب.
ب-احداث شبکه های آبیاری و زهکشی سدهای ساخته شده و در حال ساخت.
ج-اجرای برنامه های آبخیز داری در بالا دست سدها اصولا لازم است قبل از اجرای طرح ساخت سد اقدامات آبخیز داری لازم برای کاهش و به حد اقل رساندن رسوب در حوزه آبخیز سد به عمل آید که از طریق فعالیتهای بیولوژیک افزایش پوشش گیاهی مراتع و احیانا جنگل های حوزه بالا صورت گیرد تا عمر مفید سدها افزایش یافته و هزینه های سوخت ساخت و اجرای این پروژه ها اقتصادی گردد در غیر این صورت به سرعت دریاچه سدها پر از رسوب شده و منابع هدر خواهد رفت.
د-ایجاد شبکه های تعاونی ابیاری در بخش کشاورزی با توجه به اینکه در بعضی از مناطق باران خیز کشور به ویژه در مناطق شمالی در آبیاری مزارع برنج بیشترین مقدار آب به زمین نفوذ می کند و مقداری هم به رودخانه ها میریزد و جریان آب رود خانه ها را تعادل میدهد ومقداری هم به نواحی عمیق تر جاری می شود که در نتیجه آبهای زیر زمینی را تشکیل می دهد.علاوه بر آن عمل کرد مزارع برنج و کشتزارها افزایش یافته و اجازه دهند تا در فصل هایی که نیاز به آبیاری نیست آب باران به زیر زمین نفوذ کند.
نتیجه گیری:
ارائه بهترین راهکارهای ارتقای فرهنگ مصرف صحیح و بهینه آب در بخش کشاورزی نیاز به زیر بنایی فرهنگی صحیح و مطمئن و فرهنگ سازی در جامعه کشاورزی دارد که در این زمینه دو بخش دولتی و غیر دولتی که همان کشاورزان و متخصصان این بخش را شامل می شود باید به وظایف خود آگاه و عمل کند و در توسعه کشاورزی و به خصوص اب ارتباط مستمر و هماهنگی داشته باشند و همان طور که در زمینه کشت و کار محصولات طرح های آمایش سر زمین صورت میگیرد باید در این بخش نیز آمایش ملی منابع آب و توازن منمطقه تدوین و اجرا گردد که این امر بدون ترویج و آموزش و اطلاع رسانی به کشاورزان توسط دولت و وزارتخانه مربوطه بخش تحقیقات و آموزش امکان پذیر نیست و فرهنگ سازی در جهت صرفه جویی مصرف اب کشاورزی تنها توسط یک وزارت خانه یا ارگان دولتی امکان پذیر نیست و نیاز به ک عزم ملی و منسجم از طرف تمامی دستگاه های دولتی و غیر دولتی (NGOها)میباشد.
برنامه ریزی و اجرای طرح های مدیریت مصرف آب در کشاورزی نیاز به یک امنیت اقتصادی ضمانت اجرایی عدالت در توزیع آب و موارد بیشمار دیگری دارد.راه دیگر کمک به فرهنگ سازی و ارتقای مصرف صحیح و بهینه آب اعمال طرح های تشویقی از طرف دستگاه های دولتی نظیر پرداخت یارانه های صحیح به طرح های مدرن و جدید آبیاری کشت محصولاتی که صرفا نیاز به آبیاری غرقابی و پر مصرف ندارند و اصلاح تعرفه ها برای مشترکین پر مصرف چه از نظر استحصال بی رویه آبهای زیر زمینی و چه از نظر برداشت آبهای سطحی است.
در پایان:راه کارهای مقابله با بحران آب
1)افزایش راندمان آبیاری (مثال:افزایش حدود 2 درصد راندمان آبیاری مقداری برابر 5/1 برابر حجم مفید سد زاینده رود در مصرف آب صرفه جویی در پی خواهد داشت)
2) استفاده از روشهای آبیاری مناسب(تحت فشار)
3)پوشش کانال های آبیاری
4)اصلاح نظام تخصیص آب بر اساس نیاز کشاورزی و مصرف شرب
5)اصلاح نظام قیمت گذاری
6)استفاده از پسابهای تصفیه شده
7)استفاده از آبهای شور
8)بها دادن به ارزش اقتصادی آب
9)حفاظت از منابع آب در برابر آلودگی
10)پایش و نظارت مستمر بر مصرف بهینه آب شرب و به حد اقل رساندن تلفات آب در تاسیسات آبرسانی و ارتقای مدیریت تقاضا
اقلیم آب و هوایی در ایران متنوع بوده و دارای آب و هوایی متفاوت در نقاط مختلف است . به طوریکه در نقاط خشک و گرم - که وسعت زیادی از کشور را تشکیل می دهد - در فصل تابستان درجه حرارت از 34 تا 50 درجه سانتیگراد (93 تا 122 درجه فارنهایت) متغیر است و بارندگیها نیز در قسمت اعظم کشور که جزو مناطق خشک و نیمه خشک می باشد ، محدود به دوره کوتاه زمستان و اوایل بهار آن هم به میزان کم است در نقاط دیگر مانند قسمت شمالی کوههای البرز دارای باران نسبتاً کافی برای کشاورزی می باشد . در قسمت شمالی فلات مرکزی ایران متوسط بارندگی سالیانه حدود 220 میلی متر است . در حالیکه این مقدار در قسمت جنوبی و جنوب شرقی به حدود 120 میلی متر تقلیل می یابد. به عنوان مثال از مساحت کل کشور حدود 13 درصد کمتر از 100 میلی متر بارندگی و 61 درصد بین 100 تا 250 میلی متر و 17 درصد بین 250 تا 500 میلی متر و 8 درصد بین 500 تا 1000 میلی متر و یک درصد بیش از 1000 میلی متر بارندگی دارند . پس در کشور ما تقریباً سه اقلیم آب و هوایی غالب وجود دارد که قسمت اعظم آن به وسعت 74 درصد یعنی سه چهارم مساحت آن دارای اختصاصات آب و هوایی خشک و نیمه خشک با بارندگی کمتر از 250 میلیمتر و قسمت دیگر به وسعت 17 درصد دارای بارندگی نسبتاً متوسط بین 250 تا 500 میلی متر جزو مناطق معتدل است و بقیه مساحت آن حدود 9 درصد با بارندگی بیش از 500 میلی متر جزو مناطق مرطوب ایران محسوب می شود .
پس شرایط جوی و میزان بارندگی ایجاب می نماید که در بخش وسیعی از مملکت ، برای کشت انواع محصولات زراعی آبیاری انجام شود و به لحاظ همین اختلاف در اقلیم های آب و هوایی، شیوه های کشت و انواع آنها و همچنین نوع آبیاری با یکدیگر فرق دارند. مثلاً در مازندران بیشتر نوع کشت شالی است و بیشتر منابع آب قابل استحصال این منطقه برای آبیاری شالیزارها به کار گرفته می شود و تنها روش آبیاری برای شالی ،کرتی با استغراق دائم زمین می باشد . لذا برای بالابردن بازدهی آبیاری باید عواملی مانند میزان تعرق گیاه ، تبخیر از سطح آزاد ، میزان استغراق گیاه و سرازیرشدن آب از مزرعه ، فرونشست عمقی آب در خاک نفوذ عمودی و نفوذ افقی و بالاخره تلفات انتقال آب تا آبگیر مزرعه و شبکه توزیع مربوط به آن را مشخص نمود .
لذا برای افزایش بازدهی آبیاری اقداماتی به شرح زیر ضروری است :
1. قطعه بندی و تسطیح اراضی و بهبود شیب اراضی با ماشین آلات و وسایل تسطیح ، همچنین باید از کشت شالی در اراضی شیبدار و دامنه کوهها و همچنین سواحل دریا به دلیل پرت زیاد آب تا زمانی که اراضی مرغوب قابل کشت در دشت وجود دارد ،جلوگیری شود .
2. پوشش کانالهای آبرسانی و انهار در مناطقی که افت در مسیر آبرسانی مشهود است .
3. کم نمودن نفوذ پذیری خاک بستر در صورتی که نوع خاک سبک و دانه درشت باشد با افزایش رس و تحکیم آن ، در صورتی که امکان پوشش بتونی به دلیل هزینه زیاد مقدور نباشد .
4. از بین بردن پیچ و خمهای کاناهای سنتی و لایروبی انهار و پاک کردن عوامل کند کننده سرعت نظیر : خارو خاشاک و علفهای هرز و همچنین لایروبی و بهسازی شبکه زهکشها و اصلاح آب بندانها با بالابردن حجم ذخیره ای آنها
5. احداث بندها و دریچه های تقسیم و بندهای گابیونی با نصب دریچه و مقسم و اشل اندازه گیری .
6. ایجاد انگیزه برای بالابردن بازدهی آبیاری در کشاورزان .
7. اصلاح و تغییر روشهای آبیاری سنتی به سیستم آبیاری تحت فشار برای سایر محصولات کشاورزی .
8. تهیه و تدوین برنامه گردش آب و اعمال مدیریت بهینه توزیع در بهره برداری از تأسیسات مربوطه . چون بر خلاف روش آبیاری تحت فشار ، سیستمهای آبیاری سطحی مستلزم یک کار مدیریتی و نظارت دقیق در توزیع صحیح است تا یک کار سرمایه گذاری . هرچند کشاورزان با این روش به تجربه آشنایی دارند لیکن پیشرفتهای علمی و انتقال دانش فنی در زمینه بالابردن بازدهی آبیاری به کشاورزان انتقال نیافته است .
9. تدوین برنامه و اجرای طرح جامع آموزش و ترویج کشاورزی .
1-9 - مشخص نمودن نوع و بافت خاک هر منطقه و میزان نفوذ پذیری آن .
2-9 - مقدار آب مود نیاز برای هر هکتار و کیفیت آن در منطقه جهت هر نوع گیاه .
3-9- نیاز آبی گیاه در طی مراحل رشد و مشخص نمودن فواصل زمان آبیاری برای هرگیاه با توجه به آب و هوای هر منطقه .
4-9- مشخص نمودن انواع گیاهان قابل کشت ( الگوی کشت) در هر منطقه با توجه به شرایط اقلیمی و آب و خاک .
5-9- رعایت الگوی کشت توسط کشاورزان و تضمین خرید و فروش این محصولات توسط ارگانهای ذیربط دولتی
تهیه کننده:علیرضا نیک نفس
کارشناس کشاورزی عضو سازمان نظام مهندسی کشاورزی
و منابع طبیعی استان اصفهان