خا کهای شور و سدیمی3-3
فصل چهارم
4_1_ روشهای آبیاری در ارتباط با کنترل شوری
به طور کلی، پخش آب در سطح مزرعه در روشهای مختلف آبیاری به سه طریق صورت می گیرد.
الف_ آب در تمام سطح زمین پخش می شود(آبیاری بارانی و کرتی).
ب_ آب روی یک خط پخش می شود(آبیاری فارو یا آبیاری به وسیله لوله های سوراخدار)
ج_آب در یک نقطه پخش می شود(آبیاری قطره ای و حوضچه ای کوچک)
در طریقه اول که آّب تمام سطح زمین را مپوشاند اگر پخش آب یکنواخت باشد و شتشوی کافی انجام گیرد شوری خاک نیز به طور یکنواخت از سطح زمین تا عمق خاک افزایش می یابد ولی اگر آبیاری دیر به دیر صورت گیرد و میزان تبخیر از سطح زمین زیاد باشد در این صورت شوری خاک در لایه سطحی، در فواصل بین دو آبیاری، به تدریج افزایش می یابد.
آبیاری کرتی زمانی از نظر کنترل شوری موفقیت آمیز است که آب به طور یک نواخت در سطح مزرعه پخش شود برای این منظور لازم است زمین به خوبی تسطیح گردد اگر زمین پست و بلند باشد، برخی نقاط به اندازه کافی آب دریافت نکرده، نمک آن شسته نخواهد شد. در این صورت برای رفع مشکل باید مقدار بیشتری آب به زمین داده شود.چنانچه نفوذپذیری خاک کم باشد شسته شدن نمک با اشکال مواجه می شود و بهتر است در این گونه اراضی گیاهان مقاوم به شوری کشت شود.
در طریقه دوم یعنی آبیاری جوی و پشته ای(فارو) و آبیاری به وسیله لوله های سوراخدار توزیع نمک در دو جهت افقی و و عمودی صورت می گیرد به طور کلی در این نوع از آبیاریها، که برای گیاهان ردیفی بکار می رود تجمع نمک در جبهه رطوبت خاک بوده لذا در بین ردیفها(روی پشته ها) مقدار نمک زیادتر از جاهای دیگر جمع می شود.
در آبیاری جوی_پشته ای خاکی که زیر شیار یا خط آبیاری قرار گرفته است بیشتر جاهای دیگر شسته می شود و میزان شسته شدن آن متناسب با مقدار آبیاری و وفاصله بین دو آبیاری است.
در آبیاری قطره ای و ((حوضچه ای کوچک)) حرکت نمک به صورت شعاعی در تمام جهات صورت می گیرد در خاکهای شنی در جبهه حرکت نمک بسته به کمی یا زیادی آب دایره ای بیضی شکل(محور بزرگ عمودی) است ولی در خاکهای رسی حرکت نمک بسته به کمی یا زیادی آب دایره ای یا بیضی شکل(محور بزرگ عمودی) است ولی در خاکهای رسی حرکت نمک در جهت افقی بیشتر است و تجمع نمک در عمق زیاد نخواهد بود.
مقایسه آبیاری از نظر کنترل شوری بسیار مشکل است. زیرا عملیاتی که در هرکدام از این سیستمها صورت می گیرد متفاوت است. مثلاً اختلاف در راندمان آبیاری، حتی اکر مقدار آب داده شده به زمین یکسان باشد، تفاوت فاحشی را در شوری خاک بوجود می آورد سیستمهای معمول آبیاری در ارتباط با کنترل شوری عبارتند از:
4_1_1 آبیاری کرتی
در این سیستم شسته شدن نمک یکنواخت صورت می گیرد راندمان آبشویی تا حد زیادی بستگی به مسطح بودن زمین و نفوذ یکنواخت آب دارد پس از برداشت محصول و خشک شدن سطح زمین دوباره نمکها در سطح مزرعه پخش می شود لذا لازم است قبل از بذر کاری مجدد یک آبیاری سنگین به زمین داده شود تا نمکها شسته شود.
4_1_2 آبیاری بارانی
مشکلات ناشی از پستی و بلندی زمین و کمبود آب باعث شده است که روش بارانی در بسیاری از مناطق معمول گردد. این روش آبیاری کرتی است. علاوه بر این راندمان شستشوی نمک در بارانی زیادتر از روش غرقابی است. درهنگام آبیاری درختان باید سعی کرد از آبپاشهایی استفاده شود که زاویه جهت آب کوچک باشد تا از برخورد آب به برگها و سوختگی آنها جلوگیری شود.
4_1_3_آبیاری قطره ای
در این روش نیاز روزانه گیاه از طریق قطره چکانهای مخصوص که نزدیک پایه گیاه نصب می شوند تامین می گردد.روش قطره ای برای آبیاری با آب شور مناسب است زیرا محلول خاک تقریباً همیشه رقیق نگهداشته شده اثر شوری زیاد مشهود نخواهد بود مقایسه آبیاری قطره ای و کرتی به روشنی برتری اولی را معلوم می سازد. به این معنی که در روش کرتی محلول خاک بلافاصله پس از آبیاری از نظر شوری به حداقل رسیده سپس به مرور زمان بر غلظت آن افزوده می شود به طوری که تا آبیاری بعدی غلظت نمک در محلول خاک ممکن است 10 برابر شود. در حالی که در روش قطره ای میزان غلظت نمک در محلول خاک تقریباً ثابت است و برای جزءآشویی 1/0 حدوداً 5/2 برابر غلظت آب آبیاری است و صدمه ناشی از آن به مراتب کمتر از آبیاری کرتی است. در آبیاری قطره ای توصیه می شود قبل از کشت در سال بعد نمکها با انجام یک آبیاری عمیق سطحی شسته شوند.
4_2_اصلاح خاک
اصلاح خاک دو فرایند عمده را در بر می گیرد:یکی خارج ساختن نمکهای محلول و دیگری کاهش((درصد سدیم قابل تبادل)) تنها راه حل ممکن برای خارج ساختن نمکهای محلول شتشوی خاک است که عمل نسبتاً ساده ای است. ولی کاهش ((درصد سدیم قابل تبادل)) تا اندازه ای مشکل است زیرا یونهای سدیم جذب ذرات خاک می باشد و قبل از خارج سدن از خاک باید از طریق فرایندهای شیمیایی بوسیله یونهای دو ظرفیتی موجود در محلول خاک جایگزین و سپس شسته و از طریق فرایند های شیمیایی بوسیله یونهای دو ظرفیتی موجود در محلول خاک جایگزین و سپس شسته و از منطقه ریشه ها خارج گردند. بنابراین اصلاح خاکهای سدیمی ترکیبی از فرایندهای شیمیایی و شستشوی خاک و می باشد.
4_2_1_اصلاح خاک های سدیمی
اصلاح خاکهای سدیمی مستلزم آن است که سدیم تبادل به وسیله کلیسم جایگزین گردد. برای دادن کلسیم به خاک می توان از نمکهای محلول استفاده کرده و یا در خاکهای آهکی با افزایش اسید یا مواد تولید کننده اسید کلسیم را وارد محلول خاک نمود. معمولی ترین ماده آهکی با افزایش اسید یا مواد تولید کننده اسید کلسیم را وارد محلول خاک نمود. معمولی ترین ماده اصلاح کننده خاک گچ CaSO4, 2H2O است که به خاک یا آب آبیاری اضافه می شود. اگر CaCl2 نیز در اختیار باشد می توان اسید سولفوریک، یا سولفات آهن و آلومینیم یا گوگرد نیز به خاک اضافه نمود. خاکهای آهکی را به وسیله کشت غرقابی برنج هم می توان اصلاح کرد. زیرا فعالیتهای ریشه و میکروبیولوژیکی خاک موجب افزایش CO2 می شود که به نوبعه خود باعث انحلال آهک می گردد.
واکنشهای زیر نشان دهنده طرز کار مواد اصلاح کننده خاک است:
در این معادله X نشان دهنده موادی است که تبادل یونی روی آنها انجام می شود. واکنش مشابه نیز با CaCl2 صورت می پذیرد.
ب_اگر ماده اصلاح کننده اسید سولفوریک باشد که به یک خاک آهکی اضافه شده است در این حالت واکنشی که اتفاق می افتد عبارت است از:
سپس CaSO4تولید شده با سدیم قابل تبادل وارد فعل و انفعالات می گردد. در صورت عدوم وجود آهک اسید سولفوریک مستقیماً با سدیم قابل تبادل واکنش نشان می دهد
ماده H2X بدست آمده پایدار نبوده و به صورت ترکیبات آهن یاآلومینیم درخواهد آمد.
ج_ در صورت افزوده شدن گوگرد یا ترکیبات گوگردی به خاک، این ماده بتدریج در اثر اکسیداسیون میکروبی مطابق واکنشهای زیر به اسید سولفوریک تبدیل شده و اسید حاصله مطابق آنچه در بند ب گفته شد عمل خواهد نمود.
تعیین مقدار ماده اصلاح کننده برای خاکهای سدیمی بستگی به ظرفیت تبادل کاتیونی (CEC) خاک، تغییر مورد نظر در ESP وزن مخصوص ظاهری خاک و عمق خاک دارد. اگر CEC بر حسب مل در کیلو گرم خاک (mol / kg) توصیف گردد مقدار کلسیم مورد نیاز (بر حسب مل در کیلو گرم) برابر خواهد بود با حاصلضرب CEC در تغییر ESP بخش بر 100 یعنی:
Ca (mol / kg) =
در واقع این معادله مقدار یونهایی که لازم است به خاک اضافه شود تا ESP آن را به اندازه (ESP) تقلیل دهد به دست می دهد و همان طور که گفته شد این یونها با فازودن گچ یا کلرور کلسیم به خاک اضافه می شود. با توجه به قابلیت انحلال گچ CaSO4, 2H2O و کلرور و کلسیم (CaCl2 , 6H2O) که به ترتیب در حالت اشباع حدود 6/30 و 27579 میلی اکی والان در هر لیتر آب خالص است مقدار گچ (ژیپس) کلرور کلسیم و سولفور مورد نیاز برای تعویض مقادیر مخنلف سدیم قابل تبادل در لایه 3/0 متری سطح زمینی که خاک آن دارای وزن مخصوص ظاهری 47/1 گرم در سانتی متر مکعب باشد. در جدول 4_1 نوشته شده است.
جدول 4_1 مقادیر گچ، کلرور کلسیموم و سولفور مورد نیاز برای جایگزین شدن مقادیر مختلف سدیم قابل تبادل در لایه 3/0 متری زمین با در نظر گرفتن وزن مخصوص ظاهری 47/1 گرم سانتی متر مکعب
سدیم قابل تبادل mol/kg of soil |
گچ |
کلرور کلسیم تن در هکتار |
سولفور* |
10 |
8/3 |
4/2 |
7/0 |
20 |
6/7 |
9/4 |
4/1 |
30 |
0/11 |
3/7 |
1/2 |
40 |
0/15 |
8/9 |
8/2 |
50 |
0/19 |
0/12 |
5/3 |
60 |
0/23 |
0/15 |
2/4 |
70 |
0/27 |
0/17 |
0/5 |
80 |
0/34 |
0/22 |
4/6 |
90 |
0/34 |
0/22 |
4/6 |
100 |
0/38 |
0/24 |
1/7 |
*استفاده آن در صورتی توصیه می شود که خاک محتوری مقدار کافی آهک باشد سولفور بتواند واکنشهای شیمیای را ایجاد کند.
4_2_2_ اصلاح خاکهای شور
اصلاح خاکهای شور معمولاً به وسیله غرقاب کردن زمین انجام می گیرد. عمق خاکی که به این طریق اصلاح می شود حدوداً برابر عمق آبی است که در خاک نفوذ و از آن عبور می کند. با جابجا شدن مقدار آبی معدل یک برابر حجم فضای خالی خاک شوری به نصف تقلیل می یابد و اگر مقدار آب جابجا شده معادل 5/1 تا 2 برابر حجم فضاهای خالی خاک باشد شوری به اندازه 80% کاهش می یابد. چون حجم نسبی فضاهای خالی خاک حدوداً 50% است(یعنی 50 درصد حجم خاک فضای خالی آن است) لذا جابجا شدن مقدار آبی معادل دو برابر حجم فضای خالی خاک برابر ارتفاع آبی است که به اندازه عمق خاک می باشد. مثلاً اگر بخواهیم خاکی به عمق 5/0 متر را شستشو دهیم، به طوری که حجم آب جابجا شده در داخل خاک به اندازه دو برابر حجم فضای خاک باشد، به ارتفاع آبی معادل 5/0 متر نیاز خواهد بود. در شsستشوی خاک به طریق آبیاری بارانی با متناوب ( غیر غرقابی) مقدار کمتری آب مورد نیاز می باشد. علاوه بر این راندمان شستشو در این طریق بیش از زمانی است که به طریقه غرقابی صورت گیرد. به عبارت دیگر با یک مقدار معینی آب، اگر بخواهیم خاک بیشتر شستشو شود بهتر است این آب به طریقه بارانی یا متناوب داده شود تا یکباره و به صورت غرقابی دلیل این امر آن است که در حرکت غرقابی حرکت آب به صورت اشباع و در حالت بارانی آبیاری متناوب حرکت آب بصورت نیمه اشباع انجام می شود. در حالت اشباع آب عمدتاً از فضا های بزرگ و یا سرعت زیادتر عبور می کند. و شسته شدن نمک (جابجایی نمک به وسیله آب) از فضاها کوچک بیشتر صورت می گیرد، تا از فضاهای بزرگ، لذا راندمان شستشوی خاک به طریق غرقابی کمتر است.
4_3_اصول اصلاح خاکهای شور و سدیمی:
از آنجایی که خروج املاح از خاک به علت جذب شدن به وسیله گیاهان کم اسشت،شستشوی املاح ض1روری به نظر می رسد آبشویی ملاح عبارت است از از حل کدن املاح و خرج آن از نیمرخ خاک در نتیجه آبشویی باید نفوذ پذیری خاک کافی باشدو راهی برای خروج زه آب وجود داشته باشد به همین دلیل در اراضی با زیر زمینی کن عمق ، ایجاد سیستم زه کشی ضروری است.میزان آبشویی مورد نیاز تابع شوری اولیه آّشویی ، هدف اصلی شتشوی املاح زیادی از کل ناحیه رشد ریشه است ولی سیستم مناسب زه کشی باید هدف اصلی کاهش شوری خاک در 45 تا 60 سانتی متر خاک سطحی باشد EC آن کمتر از حد قابل تحمل شوری توسط گیاه گردد.آبشویی املاح می تواند باعث تولید زه آب شور شود. این زه آبها گاهی اوقات حاوی عناصر آلوده کننده و همینطور باعث آمدن سطح سفره آب زیر زمینی می گردد. در نتیجه در اجرای هر پروژه اصلاح خاک باید جنبه های زیست محیطی را نیز مدنظر داشت.
4_4_ رسم منحنی های شوری و سدیم زدایی
تخمین میزان آب لازم برای آبشویی (Richards , 1954) به طور کلی به صورت زیر است: برای آبشویی نصف املاح خاک به عمق 10 سانتی متر ارتفاع آبی معادل 5 سانتی متر آب حاوی املاح کم کافی است و اگر لازم باشد که 80 درصد املاح در خاک شسته شود باید ارتفاع آّ معدل 10 سانتی متر (معادل عمق خاک) و در شرایطی که 90 درصد املاح شسته شود ارتفاع آب معدال 20 سانتی متر (دو برابر عمق خاک) باشد.
طبق آزمایشاتی که ریو و همکارانش(Reeve et al ., 1957) در جنوب ایالت کالیفرنیا بر روی خاکهای خیلی شور انجام دادند فرمول تجربی زیر را برای تعیین عمق آب لازم جهت آبشویی ارایه دادند
Diw = ]
Diw ارتفاع آب جهت شستشوی املاح محلول Ds عمق خاک
ECei متوسط هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک قبل از آبشویی و ECef متوسط هدایت الکنریکی عصاره اشباع خاک بعد از آبشویی(که در حقیقت همان ECe قابل تحمل گیاه است)
کولار (Koela , 1973) فرمول زیر را جهت برآورد عمق آب لازم جهت آبشویی املاح ارایه داد.
y = n1 n2 n3 400X + 100
-
y عمق آب آبشویی بر حسب میلمتر X متوسط میزان نمک در 2 متر از نیمرخ خاک برحسب درصد، n1 ضریب وابسته به بافت خاک (برای بافت شنی برابر 5/0 برای بافت لومی برابر 1 و برای بافت رسی 2 می باشد) n2 ضریب مربوط به عمق آب زیر زمینی است و برای آب زیر زمینی در عمق 2_5/1 متر برابر با 3 و برای آب زیر زمینی 5_2 متر برابر با 5/1 و برای آب زیر زمینی در عمق 10_7 متر برابر با 1 است و n3 شوری آب زیرزمینی است که برای شوری کم یا متوسط 1 برای شوری زیاد 2 و برای خیلی زیاد(آب نمک) برابر با 3 است.
معادله کلی آبشویی املاح معمولاً بصورت نمایی است (شکل 4_1)
شکل 4_1 معادله کلی آبشویی املاح Diw و Ds به ترتیب عمق آب آبیاری و خاک، C0 و C به ترتیب نشان دهنده غلظتهای اولیه و نهایی املاح می باشد.
معادله منحنی مذکور به صورت زیر است:
C0 مقدار املاح موجود در خاک قبل از آبشویی، C املاح موجود در خاک پس از آبشویی، Ds عمق خاک، Diw ارتفاع آب لازم جهت آبشویی و β ضریبی است که اصطلاحاً قدرت انتقال نمک در خاک نامیده می شود.این ضریب تابع شرایط فیزیکی خاک، نوع و میزان املاح خاک است. قدرت انتقال املاح خاک رابطه عکس با قدرت نگهداری املاح خاک( גּ ) دارد
قدرت نگهداری املاح به وسیله خاک تابع شرایط فیزیکی و شیمیایی خاکها است.
هر چه بافت خاک سنگینتر باشد میزان قدرت نگهداری املاح افزایش می یابد و β با قدرت انتقال املاح کاهش می یابد در نتیجه آبشویی با انتقال املاح خاکهای شنی بیشتر در خاکهای رسی است(شکل 4_2)
شکل 4_2 منحنی کلی آبشویی املاح برای خاکهای با بافت مختلف
اگر به جای
اگر میزان آب کاربردی 25 سانتی متر باشد، میزان خالص آب آبشویی برابر است با:
4_5 اصلاح خاک بدون اضافه کردن مواد اصلاح کننده:
4_5_1_ خاکهای آهکی:
حلالیت کربنات کلسیم در آب بستگی به ترکیب یونی محلول، ترکیب یونی فاز تبادلی، توانایی رسها در جذب کاتیونها و فشار جزیی CO2 دارد. کربنات کلسیم خاک ممکن است حل شود و در نتیجه کلسیم به دست آمده می تواند باعث اصلاح خاکهای سدیمی شود (Oster, 1982) به همین دلیل آزمایشات متعدد اصلاح خاک صورت گرفته است. در خوزستان (برزگر 1369) نشان داده است که نیازی به اضافه کردن گچ به خاکهای آهکی نیست.
4_5_2_ رقیق کردن مرحله ای آب بسیار شور حاوی کاتیونهای دو ظرفیتی:
این روش بخصوص در خاکهای حاوی رس های انبساط پذیر توصیه می شود در این نوع خاکها هدایت هیدرولیکی در غلظت کم املاح بشدت کاهش می یابد و از طرفی در آنها زمان طولانی و یا میزان ماده اصلاحی به مقدار زیاد جهت اصلاح خاک مورد نیاز می باشد. در ابتدا آب شور باعث هماوری ذرات خاک و از طرفی تامین کلسیم برای تبادل با سدیم می شود. وقتی آب آبیاری، نسبت به جذر فاکتور غلظت کاهش می یابد.
جوری و همکاران(Jury et al 1978 a. b. c) نشان دادند که اصلاح خاک با استفاده از آبشویی بدون نیاز به ماده اصلاح کننده در خاکهای با زهکشی خوب و منبع تامین کننده کلسیم امکان پذیر می باشد. در خوزستان خاکهای شور و سدیمی غالباً حاوی آهک و گچ است و دراثر آبشویی باعث تامین کلسیم کافی برای تبادل با سدیم می شود.
4_5_3 استفاده از شخم عمیق:
شخم عمیق می تواند باعث شکستن لایه غیر قابل نفوذ گردد و در نتیجه نفوذ پذیری آب در خاک افزایش یابد. این روش به خصوص در خاکهای سدیمی که دارای مقادیر قابل توجهی گچ و کربنات کلسیم در لابه های زیرین می باشند، مناسب استو عمق مناسب شخم ممکن است 5/0 تا 1 متر بسته به عمق لایه غنی از سدیم یا کلسیم باشد.
4_6_ اثر کشت گیاه در اصلاح خاکهای سدیمی
انتخاب گیاه مناسب جهت کشت در خاکهای سدیمی دارای اهمیت فراوان است باید گیاهان مقاوم به درصد سدیم تبادلی بالا برای اصلاح خاکهای سدیمی انتخاب گردد. ابرول و بویمبالا (Abrol and bhumbla, 1976) مقادیر مختلی گچ به خاک سدیمی با ESP زیاد اضافه نمودند تا خاکهای با درصد سدیم تبادلی متفاوت به دست آوردند. آنها گیاهان مختلفی را در این اراضی مورد کشت قرار گرفتند تا عکس العمل گیاهان به درصد سدیم تبادلی را به دست آورند نتایج آنان که شامل گیاهان مناسب برای کشت در دوران اصلاح خاکهای شور و سدیمی می باشد. در جدول 4_2 ارایه شده است
جدول 4_2 گیاهان مناسب برای کشت در دوران اصلاح خاکهای شور و سدیمی عبارتند از:
4_7_ کاشت گیاهان مقاوم
اصلاح و بهسازی خاکهای شور و خاکهای وابسته به آن بدلایل مختلفی با روش های معمول (زه کشی) مشکل پیچیده بوده و مستلزم صرف هزینه بسیار گزافی است مضافاً بر اینکه نتایج حاصله نه تنها رضایت بخش نخواهد بود بلکه مسائل را بدتر می کند(مثالهای مختلفی در ایرات وجود دارد) مهمترین عوامل بازدارنده در اجرا اصلاح این خاکها به شرح زیر می باشد:1- غنی بودن آنها از املاح شور(منشا زمین شناسی) 2-نبود شیب مورد نظر و وجود بافت سنگین در قسمتهای تحت الارضی 3- مشکلات و معضلات متعدد در جهت تهیه آب مورد نظر برای شستشو. بنابراین در مناطقی که مشکلات فوق وجود دارد (فلات مرکزی) برنامه هایی باید در جهت استمرار پوشش گیاهی تهیه و اجرا نمود.(Rehabilation)
این دسته از گیاهان می توانند در خاکهای شور مقاومت نموده و مستقر گردند. بعضی از آنها در خاکهایی که فشار اسمزی محلول خاک بیش از 50 بار است قادر به زندگی خود هستند در بین آنها می تواند Salicornia را نامبرد.
در سراسر ایران خاکهای شور پراکنده شده اند. در اکثر موارد اصلاح آنها اولاً مقرون به صرفه نیست و ثانیاً بعلت شوری بسیار زیاد و کمبود آب امکان اصلاح آنها نیست. در چنین شرایطی بهتر است از گیاهان مقاوم به شوری و خشکی استفاده نمود. این گیاهان می توانند مانند حائل و حفاظی از فرسایش بادی جلوگیری نمایند و مانع حرکتهای شنهای روان گردند.
اکثر گیاهان مستقر در خاکهای شور از گونه های مقاوم به خشکی(گزروفیتها) و مقاوم به شوری(هالوفیتها) تشکیل گریده اند. این گیاهان بر حسب تغییرات سطح سفره آب و نیز درجه شوری خاک بصورت جوامع گیاهی روی خاکهای شور قرار گرفته اند(آریاوند 1371).
در بین گیاهان مقاوم درخت گز مانند (Tamarix karmensis) زهتابیابان (1971) (Tamarix Pendaudra) صمدی شهر بابک(1354) که تا 120 دسی زیمنس بر متر شوری را تحمل می نماید یعنی حدود 76 گرم نمک در لیتر.
در بعضی از مناطق می توان از گیاهان مقاوم به شوری که از نظر صنعتی نیز دارای اهمیت هستند استفاده نمود چنانچه در ایالت آریزونا برای تهیه روغن صنعتی از گونه(Salicornia beigelowii) استفاده می نمایند Glenn(1991) درصد روغن این گیاه بیش از سویا وآفتابگردان است.
دربعضی از مناطق دیگر مانند اطراف دریاچه قم تا 50 دسی زیمنس برای (Tamarix Passeridoides) مقیمی (1368) مقاومت گز را مطالعه نموده است ما در این قسمت فقط مقاومت گز را به شوری بیان نموده ایم گیاهان دیگر وجود دارند که کم و بیش به شوری مقاوم هستند مانند کهور، تاغ(تا حدودی) و غیره گیاهان مقاوم از لحاظ مرتعی و غیره که از نام بردن آنها صرفنظر می نمائیم. فقط هدف ما از بیان این مطالب نشان دادن مقاوم چند گونه است که یک بار دیگر یادآوری نمائیم که در خاکهای شوری که امکان هیچ نوع اصلاح و بهسازی وجود ندارد باید در برقراری گیاهان مقاوم بعنوان حفاظ و غیره استفاده نمود شرط مهم این اصل جلوگیری از تخریب و چراست بیابان زایی و خشکسالی سراسر فلات ایران را تهدید می نماید و برقراری و استمرار گیاهان بر حسب توان و تحمل اکولوژی آنها باید رد راس تمام پروژه های آبادانی و توسعه در زمینه حفاظت خاک قرار گیرد.
حسیاست و قدرت تحمل گیاهان را می توان بر اساس مقادیر کل املاح یا تغییرات کلرور و سدیم تعیین و محاسبه نمود. ما در این قسمت فقط به رابطه مقدار هدایت الکتریکی ومقاومت نسبی گیاهان رابه شوری بدون افت و کاهش عملکرد اشاره می کنیم.
جدول4_3 رابطه هدایت الکتریکی ومقاومت نسبی گیاهان به شوری بدون کاهش عملکرد.
گیاه |
هدایت الکتریکی |
گیاهان حساس |
<1/3 ds/m (بدون افت در عملکرد) |
حساسیت متوسط |
. 1/3 – 3/5 ds/m |
تحمل متوسط |
.3/5 – 6/5 ds/ m |
متحمل |
.6/5 – 105 ds/ m |
مقاوم و پر تحمل |
>10 ds/m با افت و کاهش عملکرد. |
برای تعیین درجه مقاومت و تحمل گیاهام به شوری مطالعات زیادی انجام گرفته است ولی از نظر رابطه هدایت الکتریکی و درجه مقاومت گیاهان به شوری معادله ماس و هوفمان Mass_Hoffman(1984) از همه جالبتر و مفید تر است.
Y=100-b(ECe-a)
Y = درصد عملکرد نسبی
ECe= شوری عصاره اشباع بر حسب دسی زیمنس بر متر
a= عملکرد در آستانه تحمل
b= کاهش و افت عملکرد در واحدهای افزایش شوری.
a و b را توسط جداول و تابلوهایی که منظور شده است تعیین می نمایند.
مقاومت وتحمل گیاهان به شوری را می توان بر اساس مقدار کل کلرورها نیز تعیین نمود.Nahal(1975)
1-گیاهان بسیار حساس به کلرورها(1 تا 2 گرم بر لیتر)مانند توت فرنگی، لوبیا سبز
2-گیاهانیکه تا حد 3 تا 5 گرم در لیتر املاح کلروره را می توانند تحمل نمایند مانند بلال خربزه یا طالبی نخود فرنگی کدو کاهو ذرت و سیب زمینی.
3-گیاهان مقاوم به 6 تا 8 گرم در لیتر املاح کلروره مانند بادمجان، گل کلم، هویج، شلغم، اسفناج و جو.
4- گیاهان بسیار مقاوم به 8 تا 10 گرم در لیتر املاح کلروره مانند چغندرقند، یونجه، پیاز،سیر، تربچه و کشت برنج.
عده ای برای شیرین کردن خاک از روش غرقابی نمودن کرتهای برنج کاری به مدت طولانی استفاده می نمایند عده ای معتقدند Nahal(1975) با کشت برنج در مدت سه سال می توان قسمت اعظم املاح را از خاکهای غنی از کربنات سدیم و ساختمان نامساعد خارج نمود. در مجارستان برای اصلاح خاکهای شور از دو گونه برنج فوق العاده مقاوم به شوری که می توانند تا pH برابر 5/9 را تحمل نماید استفاده شده است. این دو گونه عبارتند از Dunhan Shali و Versan –hely که هر دو نژاد ترکستانی هستند. در همین کشور کشت برنج را با عمل تناوب گیاهی مرتعی(گراس و شبدر) توسعه داده و نتایج خوبی بدست آورده اند.
_ایجاد نوار های درختی در اطراف زمینهای زراعی
در مناطقی که کشاورزی تحت آبیاری است، خطر شور شدن خاک با بالا آآآ آ
آمدن املاح همیشه وجود دارد. بهترین روش طبیعی، محصور کردن خاکها توسط چند ردیف درخت بصورت نواری از اطراف زمینهاست. این عمل تبخیر و حرکت صعودی آب محتوی املاح و جلوگیری می نماید. مهمترین گونه هایی که مورد توجه قرار داد.
Robinea psendoacadia – Gledistia triacantos – Morus alba – Tamarix artculata etc…
به نظر من خیلی کامل و کاربری بود با تشکر